زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

پیشینه اقرار





اقرار گرفتن و اعتراف کردن از جمله شیوه‌های اثبات حقوق یا دیگر امور است که در همه جوامع بشری کاربرد فراوان داشته و همه انسانها در تمام اعصار از آن بهره می‌جسته‌اند، ازاین‌رو پیشینه این امر را باید به آغاز خلقت انسان بازگرداند.


۱ - پیشینه اقرار در قرآن



قرآن کریم در آیاتی متعدد به برخی از موارد اقرار گرفتن از انسانها یا اقرار و اعتراف کردن آنان در اعصار پیشین و نیز قیامت اشاره کرده است؛ از جمله:

۱.۱ - اقرار کردن همه انسانها به ربوبیت خداوند


«و اِذ اَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی ءادَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرِّیَّتَهُم واَشهَدَهُم عَلی اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی شَهِدنا.»

۱.۱.۱ - فلسفه اقرار انسان به ربوبیت خدا


قرآن به فلسفه این اقرار گرفتن اشاره کرده، می‌گوید: این امر بدان جهت بود که مبادا در قیامت بگویند ما نسبت به این امر غافل بودیم یا بگویند: چون پدران ما مشرک بودند ما نیز مشرک شدیم: «اَن تَقولوا یَومَ القِیـمَةِ اِنّا کُنّا عَن هـذا غـفِلِین • اَو تَقولوا اِنَّما اَشرَکَ ءاباؤُنا مِن قَبلُ وکُنّا ذُرِّیَّةً مِن بَعدِهِم».

۱.۱.۲ - کیفیت اقرار انسان به ربوبیت خدا


درباره چگونگی این اقرارگیری از فرزندان آدم برخی گفته‌اند: خداوند از همه فرزندان آینده آدم در عالم ذر درباره ربوبیت خود اقرار گرفت.
[۳] مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۶۵.
نظر دیگر این است که مراد از اقرار گرفتن قرار دادن استعداد خداشناسی و توحید در عقول و فطرت انسانها و پذیرش آن از سوی بشر است، بنابراین، اقرار گرفتن از بشر به زبان تکوین و آفرینش بوده است.
[۴] مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۶


۱.۲ - اقرار پیامبران و پیروان آنان به نبوت پیامبر بعدی


خداوند با همه پیامبران و پیروان آنان درباره پذیرش پیامبران بعدی پیمان بسته و از آنان در این‌باره اقرار گرفته و آنان نیز به این امر اقرار کرده‌اند: «و اِذ اَخَذَ اللّهُ میثـقَ النَّبِیّینَ لَما ءَاتَیتُکُم مِن کِتـب وحِکمَة ثُمَّ جاءَکُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ ولَتَنصُرُنَّهُ قالَ ءَاَقرَرتُم واَخَذتُم عَلی ذلِکُم اِصری قالوا اَقرَرنا قالَ فَاشهَدوا و اَنَا مَعَکُم مِنَ الشّـهِدین» سپس تأکید کرده که هرکس از این اقرار روی گرداند از فاسقان خواهد بود: «فَمَن تَوَلّی بَعدَ ذلِکَ فَاُولـئِکَ هُمُ الفـسِقون».

۱.۲.۱ - آراء مفسران در مورد نوع اقرار پیامبران و پیروان


برخی مفسران این پیمان و اعتراف را عام و مربوط به همه پیامبران و پیروان آنان دانسته‌اند که خداوند از آنان نسبت به پذیرش پیامبر بعدی و ایمان به او اقرار گرفته است
[۹] مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند این اقرار خاص و صرفاً در مورد تصدیق و ایمان پیامبران و امتهای پیشین به پیامبر اسلام بوده است.
[۱۰] جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۱.
[۱۱] روح‌المعانی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
نظر دیگر این است که خداوند از امت هر پیامبری درباره ایمان آوردن و تصدیق او پیمان گرفت و آنان بدین امر اعتراف کردند
[۱۲] جامع‌البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۰.
، به هرحال، مخاطبان آیه اهل کتاب هستند تا با یادآوری این پیمانها به پیامبر اسلام ایمان آورند.
[۱۳] التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۲۲.
[۱۴] مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.


۱.۳ - اقرار بنی‌اسرائیل به پیمان الهی


از دیگر موارد اقرار در امتهای پیشین اقرار گرفتن خداوند از بنی‌اسرائیل در موارد متعدد، مانند یکتاپرستی، نیکو سخن گفتن با مردم، احسان به والدین و خویشاوندان، یتیمان و مساکین، بر پای داشتن نماز، پرداخت زکات، پرهیز از کشتن و بیرون راندن یکدیگر از وطن خود است. آنان نیز این پیمان را پذیرفتند: «واِذ اَخَذنا میثـقَ بَنی‌اِسرءیلَ لا تَعبُدونَ اِلاَّاللّهَ وبِالولِدَینِ اِحسانـًا وذِی القُربی والیَتـمی والمَسـکینِ وقولوا لِلنّاسِ حُسنـًا واَقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ... • لاتَسفِکونَ دِماءَکُم ولا تُخرِجونَ اَنفُسَکُم مِن دِیـرِکُم ثُمَّ اَقرَرتُم واَنتُم تَشهَدون»

۱.۳.۱ - مراد از میثاق


مراد از «میثاق» در این آیات، پیمانهایی است که به واسطه عقل و شرع و پیامبران الهی
[۱۷] روح المعانی، ج۱، ص۴۸۵.
و کتب آسمانی از جمله تورات
[۱۸] روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۸۵.
از بنی‌اسرائیل گرفته شده است و آنان به انجام دادن این امور تعهد و اقرار کرده‌اند.

۱.۴ - اقرار به بی‌گناهی حضرت یوسف


برادران یوسف، در مواردی به آن حضرت ستم روا داشته و حق او را تضییع کردند؛ اما پس از مدتی نزد پدر به گناه و خطای خویش اعتراف و از آن حضرت برای خود درخواست استغفار کردند: «قالوا یـاَبانَا استَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا کُنّا خـطِـین»؛ همچنین هنگامی که پس از سالها دوری از حضرت یوسف وی را یافتند نزد او نیز به خطای خویش اعتراف کردند: «قالوا تاللّهِ لَقَد ءاثَرَکَ اللّهُ عَلَینا واِن کُنّا لَخـطِـین»
زلیخا نیز پس از افترا زدن به یوسف و به زندان افکندن او به گناه خود اعتراف کرد و یوسف را بی‌گناه شمرد: «قالَتِ امرَاَتُ العَزیزِ الــنَ حَصحَصَ الحَقُّ اَنَا راودتُهُ عَن نَفسِهِ و اِنَّهُ لَمِنَ الصّـدِقین • ذلِکَ لِیَعلَمَ اَنّی لَم اَخُنهُ بِالغَیبِ... • و ما اُبَرِّئُ نَفسِی اِنَّ النَّفسَ لاََمّارَةٌ بِالسّوءِ»، چنان‌که زنان دربار نیز پس از سوءظن به وی به پاکی آن حضرت اعتراف کردند: «قالَ ما خَطبُکُنَّ اِذ راودتُنَّ یوسُفَ عَن نَفسِهِ قُلنَ حـاشَ لِلّهِ ما عَلِمنا عَلَیهِ مِن سوء».

۱.۵ - اقرار مشرکان به توحید و ربوبیت خداوند


مشرکان عصر بعثت با وجود اینکه منکر معاد بودند خداوند درباره آنان خطاب به پیامبر می‌فرماید: اگر از اینان بپرسی که مالک زمین و آنچه در آن است چه کسی است، پروردگار آسمانهای هفت‌گانه و عرش کیست و حکومت همه موجودات به دست چه کسی است؟ اعتراف خواهند کرد که مالک و پروردگار همه اینها خداست و همه امور به دست اوست: «قُل لِمَنِ الاَرضُ ومَن فیها... • سَیَقولونَ لِلّهِ... • قُل مَن رَبُّ السَّمـوتِ السَّبعِ ورَبُّ العَرشِ العَظیم • سَیَقولونَ لِلّهِ... • قُل مَن بِیَدِهِ مَلَکوتُ کُلِّ شَیء وهُوَ یُجیرُ ولا یُجارُ عَلَیهِ • سَیَقولونَ لِلّهِ»
و نیز می‌گوید: اگر از آنان بپرسی که روزی دهنده شما از آسمان و زمین و مالک گوش و چشمها و تدبیر کننده امور کیست اعتراف خواهند کرد که خداوند است: «قُل مَن یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ والاَرضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمعَ والاَبصـرَ... ومَن یُدَبِّرُ الاَمرَ فَسَیَقولونَ اللّهُ».
سپس خداوند در ادامه این آیات آنان را توبیخ کرده و می‌گوید: شما که به این حقایق اعتراف دارید چرا متذکر نمی‌شوید: «اَفَلا تَذَکَّرون» و چرا تقوا پیشه نمی‌کنید: «اَفَلا تَتَّقون» ؛ یعنی شما که اعتراف به توحید و رازقیت و مدبریّت خداوند دارید چرا از خشم او نمی‌هراسید و معاد را انکار می‌کنید، قرآن را اسطوره می‌دانید و انبیای الهی را به سخره می‌گیرید؟

۲ - پانویس


 
۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲-۱۷۳.    
۳. مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۶۵.
۴. مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۶
۵. التبیان، ج۵، ص۲۷.    
۶. نمونه، ج۷، ص۶.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۸۱.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۸۲.    
۹. مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
۱۰. جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۱.
۱۱. روح‌المعانی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۵.
۱۲. جامع‌البیان، مج۳، ج۳، ص۴۵۰.
۱۳. التفسیر الکبیر، ج۸، ص۱۲۲.
۱۴. مجمع البیان، ج۲، ص۷۸۴.
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۸۳-۸۴.    
۱۶. مجمع البیان، ج۱، ص۲۸۵.    
۱۷. روح المعانی، ج۱، ص۴۸۵.
۱۸. روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۸۵.
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۷.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۱.    
۲۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۱.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳.    
۲۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۲.    
۲۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۱.    
۲۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۴-۸۹.    
۲۶. یونس/سوره۱۰ف آیه۳۱.    
۲۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۵.    
۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۷.    
۲۹. یونس/سوره۱۰ف آیه۳۱.    
۳۰. المیزان، ج۱۵، ص۵۹.    


۳ - منبع



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱،‌ ص۳۴۸-۳۵۱.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات حقوقی | اقرار | فقه | قضاوت




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.